نگاهی به یکپارچگی انسان و فناوری در طی ۳۰ سال آینده (بخش سوم/آخر)

انقلاب بزرگ بعدی كه در انتظار ماست فناوری زیستی نام دارد. ما توانسته ایم كه دانش زیستی را با فناوری پردازش اطلاعات ادغام كنیم. از طریق درك ژنوم انسان و چگونگی كد بندی اطلاعات ژنتیكی می توان فرآیند های زیستی و بیماری ها را بهتر شناخت. در كنار این پیشرفت ها بحث داغی هم درباره تعریف حیات و زندگی شكل گرفته است. هم اكنون درباره سقط جنین یك عده معتقدند كه حیات همزمان با تشكیل نطفه آغاز می شود و دیگران كه در سوی دیگر این طیف هستند می گویند حیات انسان پس از زایمان آغاز می شود. اما به زودی این طیف تعاریف مربوط به حیات انسان به صورت بنیادین تغییر خواهد كرد.
ما خواهیم توانست بدون عبور از مرحله تخمك بارور شده، “سلول های بنیادین” را بسازیم. تفاوت بین سلول پوست انسان، كه همه ژن ها را دارد، با یك تخمك بارورشده در چیست؟ تنها تفاوت این دو وجود برخی پروتئین ها و عوامل ارسال سیگنال در تخمك است كه هنوز كاملا آن ها را درك نمی كنیم اما به هر حال اینها اساسا یك سری پروتئین هستند. روزی خواهد رسید كه ما حجمی از پروتئین ها خواهیم ساخت كه فقط مجموعه ای از مواد شیمیایی است و نه انسان. این حجم پروتئین را می توان به سلول پوست اضافه كرد و از آن سلولی درست كرد كه مانند نطفه قابلیت تبدیل شدن به همه سلول های بدن را دارا باشد. در چنین دنیایی هنگامی كه مثلا شما حمام می روید و پوست بدنتان را تمیز می كنید عملا هزاران انسان بالقوه را از بین می برید. در واقع برخلاف گذشته مرز مشخصی برای تعریف حیات وانسان وجود نخواهد داشت.
علم و فناوری راه های دیگری را نیز به ما نشان می دهند. به عنوان مثال در آینده ما فناوری شبیه سازی درمانی خواهیم داشت. در این فناوری بسیار مهم از مفهوم “جنین” كاملا پرهیز می شود. یعنی اینكه می توانیم پوست بدن انسان را گرفته و بدون اینكه از مرحله جنین بگذریم همه سلول های لازم را بنابر تقاضا بسازیم.

ساختن سلول های جدید آنقدر ها هم دور از دسترس نیست. مثلا من كه ۵۳ سال سن دارم می توانم با استفاده از دی ان آ خودم سلول های قلب یك جوان ۲۵ ساله را درست كنم و بدون نیاز به جراحی و فقط از طریق ارسال این سلول ها به درون جریان خون، قلبم را جوان كنم. پس از اینكه این سلول ها روی قلب بنشینند قلب من یك درصد جوان و ۹۹ درصد پیر است. اما اگر این كار را هر روز انجام دهم پس از یك سال قلب من ۹۹ درصد جوان خواهد شد. با استفاده از این فناوری درمانی عملا می توان همه بافت ها، سلول ها و اندام های بدن را جایگزین كرد. چنین پیشرفت هایی شاید همین فردا رخ ندهند اما باید گفت نوعی فرآیندهای انقلابی هستند كه ما در آستانه آن ها ایستاده ایم.

اگر به موضوع طول عمر انسان نگاهی بیاندازید در می یابید كه در طی قرن هیجدهم هر ساله “چند روز” امید به زندگی افزایش یافت. در قرن نوزدهم هر ساله “چند هفته” به طول عمر اضافه شد. روند افزایش طول عمر نیز تصاعدی است به گونه ای كه امروزه هر ساله ” صد روز” عمر انسان را افزایش می دهیم. با استمرار این روند و شتاب گرفتن آن ظرف ده سال آینده هر ساله بیش از” یك سال” طول عمر زیاد می شود.

زمانی كه نسل ما پیر می شود روند تصاعدی افزایش طول عمر آنقدر سریع خواهد شد كه با خوش بینی می توان گفت كه ما آخرین نسلی هستیم كه زود خواهد مرد! در واقع نسل كنونی مجبور است با همان روش های قدیمی و سنتی خودش را سالم و زنده نگه دارد، اما فرزندان ما كه تا آن زمان ۲۰، ۳۰ و ۴۰ ساله خواهند شد به كمك این فناوری ها، طول عمری تقریبا نامحدود خواهند داشت.

نباید فراموش كرد كه بحث های اخلاقی و مذهبی داغی برای جلوگیری از پیشرفت این فناوری ها وجود دارد. سوال این است كه آیا برخی افراد از طریق جنگ، نزاع ، یا فقط جر و بحث می توانند سدی در برابر این روند تصاعدی ایجاد كنند یا نه؟
من شخصا بر این باورم كه اینگونه نخواهد بود. چنین بحث های اخلاقی مانند سنگ هایی هستند كه درون یك رودخانه می افتند و جریان آب به راحتی آن ها را دور می زند. تا كنون هیچ یك از این بحث های اخلاقی نتوانسته اند حتی یك هفته كار پیشرفت فناوری های زیستی را متوقف كنند. شاید دانشمندان مجبور شوند كه برخی موانع و محدودیت ها را دور بزنند اما تعداد پیشرفتها و حوزه های آن ها بیشمار است. اگرچه شاید بحث های اخلاقی حول یك ایده یا چند ایده شكل بگیرد، رودخانه پیشرفت ها آنقدر بزرگ است كه این موانع اصلا به چشم نمی آیند. مفهوم پیشرفت فناوری آنچنان در جامعه ما ریشه دوانده است كه یكی از الزامات اساسی زندگی به شمار می رود. اگر چه خطرات بالقوه ای وجود دارند اما كسی نمی تواند جریان رودخانه توسعه فناوری را متوقف كند.
سناریوهایی كه من درباره افق های زمانی ۲۰ الی ۳۰ سال آینده صحبت می كنم از این طریق محقق نمی شوند كه عده ای دانشمند در آزمایشگاهی نشسته و قصد ساخت هوش مصنوعی در سطح انسان را داشته باشند. بلكه این پیشرفت ها نتیجه اجتناب ناپذیر هزاران گام كوچك هستند. هر گام كوچكی بسیار محافظه كارانه و كاملا قابل قبول و با معنی است و به صورت نسل جدید محصول یك شركت ظهور می كند. اگر به هزاران گام كوچك كه سرعت ظهورشان شتاب گرفته است نگاه كنید متوجه رویداد تغییرات بینادین ظرف ۱۰، ۲۰ و ۳۰ سال آینده می شوید. هیچ شركتی حاضر نیست راجع به دلالت های بالقوه خطرناك فناوری ها و محصولات جدید خود حرفی بزند. بنابراین هر روز شبكه ها و رایانه ها خود را قدرتمندتر می كنند. در واقع شركت ها به دلیل الزامات اقتصادی و حفظ بقای خود چاره ای جز نوآوری و پیشرفت فناوری ندارند.

علاوه بر این، الزامات اخلاقی چشمگیری برای توسعه بیشتر فناوری وجود دارد. امروزه میلیاردها انسان دچار انواع بیماری ها بوده و افراد زیادی نیز در فقر زندگی می كنند. فناوری های پیشرفته فرصت حل چنین مسائلی را ایجاد می كنند. كسی نمی تواند به میلیون ها انسان مبتلا به سرطان بگوید ما در آستانه خط شكنی های بزرگی برای معالجه سرطان هستیم اما چون شاید عده ای تروریست از این دانش برای ساخت عوامل بیماری زا سو استفاده كنند بهتر است جلوی پیشرفت این فناوری را بگیریم.

این دغدغه و نگرانی واقعی است. اما ما قصد نداریم جلوی فناوری را بگیریم. جامعه ما به منافع رشد مستمر اقتصادی و فناوری اعتقاد دارد. همچنین پرسش هایی را درباره خطرات این فناوری ها مطرح می كند و چون این نگرانی ها اهمیت دارند باید به این پرسش ها پاسخ داد.

یكی دیگر از ابعاد تغییرات این است كه ما ناچار به ارزیابی مجدد مفهوم انسان خواهیم شد. یكی از دیدگاه های رایج كنونی با پیشرفت فناوری و دلالت های آن برای انسانیت مخالفت می كند. آن ها اینگونه استدلال می كنند كه درست است كه ما رایانه های فوق العاده قدرتمند ساخته ایم اما هنوز مساله نرم افزار را حل نكرده ایم و از آنجا كه بحث نرم افزار واقعا پیچیده است نمی توانیم آن را مدیریت كنیم.

در پاسخ به این انتقاد باید بگویم كه نرم افزار لازم برای تقلید هوش انسان واقعا خارج از توانایی كنونی ما نیست. ما باید تكنیك ها و روش های خود سازماندهی را كه از طبیعت الهام گرفته اند، به كار بریم. مغز انسان پیچیده است اما این پیچیدگی بی نهایت نیست. به خاطر داشته باشید كه ژنوم مغز فقط متشكل از ۲۳ میلیون بایت است. كل ژنوم شش میلیارد بیت دارد كه تقریبا معادل هشت صد هزار میلیون بایت می شود و البته تكرار ها و زوائد زیادی هم دارد. مثلا یك زنجیره نسبتا دراز به نام آ ال یو ۳۰۰ هزار بار تكرار شده است. با استفاده از روش های رایج فشرده سازی داده ها استفاده كنیم می توان به راحتی این سطح پیچیدگی را مدیریت كرد ( به خاطر داشته باشید كه ۲۳ میلیون بایت فقط بخش كوچكی از كل حجم نرم افزار Microsoft Word است. اما ما هنوز چنین اطلاعاتی را در اختیار نداریم.)
شاید تعجب كنید كه چطور با ۲۳ میلیون بایت می توان مغزی ساخت كه میلیون ها بار پیچیده تر باشد. فهم دلیل این موضوع زیاد هم سخت نیست. ژنوم در جنین انسان فرآیندی را ایجاد می كند كه غالبا به صورت تصادفی بخش های مغز را سیم كشی می كند. پس از تولد، نوزاد انسان با دنیایی پیچیده مواجه می شود و فرآیندی تكاملی در مغز آغاز می شود. برخی پیوندهای عصبی می میرند، برخی تقویت می شوند و از طریق خود سازماندهی دانش موجود در مغز را نمایش می دهند. مغز انسان سیستمی بسیار هوشمند است كه هنوز چگونه كار كردن آن را كاملا درك نمی كنیم. اما بالاخره روزی نحوه كار این سیستم را می فهمیم چرا كه سطح پیچیدگی آن فراتر از توان مهندسی ما نیست.

در نظر من انسان ها ابعادی ویژه و متمایز از دیگر حیوانات دارند. مثلا بنابر تصادف روند تكامل ما اولین گونه ای بودیم كه قادر به ابداع فناوری شدیم. در واقع حیوانات دیگری هم ابزارهای ساده ای ساخته بودند اما فقط ما انسان ها توانستیم این جایگاه محكم را حفظ كنیم. ما توانایی های عقلانی، تفكر منطقی ، ابداع مفاهیم انتزاعی و مدل ها را در ذهن خود تركیب كرده و بر جهان مسلط شدیم. ما بر خلاف دیگر حیوانات انگشتانی داشتیم كه می شد با آن ها فناوری ها را ابداع كرد. اما فناوری فقط یك ابزار نیست. دیگر حیوانات هم ابزارهای اولیه و ابتدایی ساخته بودند ولی تفاوت ما با آن ها در حجم دانش متغیری است كه از نسلی به نسل بعد تكامل یافت. همچنین باید گفت كه دانشی كه گونه انسان در اختیار دارد رشد تصاعدی دارد.
ما از یك مرحله فناوری برای ابداع مرحله بعد استفاده می كنیم. به همین خاطر است كه فناوری شتاب گرفته و هر روز قدرتمند تر می شود. بنابراین فناوری خود یك فرآیند تصاعدی و تكاملی است و در ادامه همان فرآیند تكامل بیولوژیك انسان قرار دارد. فرایند تكامل انسان نیز تصاعدی بود. در هر مرحله ابزارهای قدرتمند تری برای مرحله بعد فراهم می شد. پس ازساخت دی ان آ، ابزاری برای ثبت و نگه داری تجارب گذشته ایجاد شد كه از طریق آن تكامل شتاب گرفت. نهایتا، تكامل بیولوژیك موجوداتی ساخت كه قادر به دست كاری محیط زندگی خود بودند و نیز توانایی های ذهنی و عقلی داشتند. در مراحل بعدی تكامل، انسان با مخلوق خود، یعنی فناوری، ادغام خواهد شد. هم اكنون یكپارچگی انسان و فناوری تا حدودی محقق شده است و زندگی ما رابطه ای تنگانگ با فناوری دارد. اما به زودی فناوری در جسم و مغز ما نیز یكپارچه خواهد شد.

ما در حال ورود به عصر جدیدی هستیم كه من آن را “نقطه تكینگی” تاریخ تمدن بشر می نامم. در چنین جهانی هوش انسان و هوش ماشین با یكدیگر ادغام شده و چیزی فوق العاده عظیم تر از این دو آفریده می شود. این هوشمندی بی نظیر لبه پیشران تكامل خواهد بود و سرنوشت ما و كره زمین را تعیین خواهد كرد. انسان گونه ای است كه انقلاب های فرهنگی و فناوری مختلفی را پشت سر گذاشته است . قدرت انسان به خاطر ماهیت تكامل و تغییرات شتابان آن رشد تصاعدی خواهد داشت. در واقع ما می توانیم در آینده توانمندی های ذهنی خود را با استفاده از فناوری فوق العاده افزایش دهیم.

الگوها بینادی ترین واقعیت هستی شناختی هستند. زیرا فقط الگوها پایدار بوده و باقی می مانند نه طبیعت فیزیكی – مادی. مثلا خود من را در نظر بگیرید. آیا همان كسی هستم كه پارسال بودم. بی شك اجزای بدن من به سرعت تغییر می كنند. برخی سلول ها ظرف چند روز عوض می شوند. حتی اسكلت من كه به نظر ثابت می آید در طی یك سال تغییر می كند. اكثر نورون ها عصبی نیز جایگزین می شوند. مهم تر اینكه اجزا و مواد سازنده سلول ها سریع تر عوض می شوند. بنابراین حتی اگر یك سلول تغییر نكرده باشند اجزای سازنده اش تغییر كرده اند. بنابراین من همان ری كورزوایل و همان مجموعه اتم ها و مولكول های سال پیش نیستم.
اما الگوی من پایدار می ماند. درست شبیه الگوی جریان آب در رودخانه. آب رودخانه هر هزارم ثانیه تغییر می كند و اگر یك ثانیه بعد به آن نگاه كنید مولكول های آن تغییر كرده اند. اما الگوی جریان آب تغییر نكرده است. ایده ها هم الگو هستند. فناوری هم یك الگو است . حتی وجود ما به عنوان انسان چیزی غیر از یك الگو نیست. شناسایی و تشخیص الگوها هسته اصلی هوشمندی انسان است. در واقع ۹۹ درصد هوش یك فرد به توانایی تشخیص و شناسایی الگو ها بر می گردد.
موضوع دیگر این است كه عمر ما بسیار طولانی خواهد شد. افزایش طول عمر انسان ها نیز یكی از روندهای تصاعدی می باشد. در طی قرن هیجدهم هر ساله چند روز به عمر انسان افزوده شد. در قرن نوزدهم عمر انسان هر ساله دو هفته افزایش یافت وهم اكنون ما ۶ ماه در هر سال به عمر انسان اضافه می كنیم. با انقلاب و دگرگونی بنیادین در طراحی و ساخت داروها، ژن ها، تولید مثل شبیه سازی شده اندام ها و سلول ها و پیشرفت های فناوری زیستی در دهه آینده هر ساله بیش از یك سال به عمر انسان افزوده می شود. بنابراین فعلا از طریق همان روش های سنتی و قدیمی مواظب سلامتی خود باشید زیرا شاید بتوانید تا پایان قرن بیست و یكم عمر كنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *